پاكش كن، اگه پاك نميشه چشماتو ببند

۹ بازديد

يك روز پسر 3 ساله ي من درس عجيبي بهم داد.با مداد شمعي نصف مبل كرم رنگ نشيمن رو سياه كرده بود. وقتي متوجه شدم صداش كردم و با تظاهر به ناراحتي گفتم: 
"عزيزم من اينجا چيزهاي ناراحت كننده اي ميبينم. به نظرت بايد چكار كنم؟"
خيلي خونسرد سري تكون داد و گفت:
"خب پاكش كن. اگه پاك نميشه چشماتو ببند!"
به همين سادگي! تمام فلسفه ي آرامش رو در همين جمله ي كوتاه به من مادرِ پر ادعا و مثلا تحصيلكرده يادآوري كرد! 
و من به فكرِ تمام مشكلاتي كه با اين قاعده ي ساده ميشد باهاش مواجه شد ولي به بدترين شكل باهاشون كلنجار رفته بودم افتادم!
و از اون روز قانون زندگي من اين شده:
"پاكش كن، اگه پاك نميشه چشماتو ببند"

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.